گفتگو درباره واژه گزارش تخلف غرب نویسه گردانی: ḠRB غرب . [ غ َ ] (اِخ ) (الَ ...) ۞ در زمان قدیم به قسمت جنوب غربی اسپانیا و مخصوصاً به پرتقال جنوبی اطلاق می شد و پس از انقراض امویین ملوک الطوائفی شد. (از اعلام المنجد). رجوع به مغرب اقصی شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه واژه معنی گیلان غرب گیلان غرب . [ ن ِ غ َ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکزی بخش گیلان غرب از شهرستان شاه آباد. واقع در 94هزارگزی باختر شاه آباد و 60هزارگزی جنوب خاوری قصرشیر... طرابلس غرب طرابلس غرب . [ طَ ب ُ ل ُ س ِ غ َ ] (اِخ ) ۞ شهری است بمغرب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). شهری است در پایان سرزمین برقةو ابتدای زمین افریقی... شاه آباد غرب شاه آباد غرب . [ دِ غ َ ] (اِخ ) شهر کوچک شاه آباد غرب مرکز شهرستان شاه آباد است . یکی از شهرهای استان پنجم کشور دارای باغهای میوه و کارخانه... قرب قرب . [ ق ُ ] (ع مص ) نزدیک شدن . نزدیک گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). گویند: قَرُب َ منه قرباً و قُرباناً. (منتهی الارب ). قرب قرب . [ ق ُ ] (ع اِمص ) خویشی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (اِ) تهیگاه . (منتهی الارب ). از زیر تهیگاه تا تنگ جای . (ناظم الاطباء). || نرم ... قرب قرب . [ ق ُ ] (اِخ ) موضعی است . (منتهی الارب ). قرب قرب . [ ق ُ ] (اِخ ) (یوم ذات ...) روزی است از روزهای عرب . (معجم البلدان ). قرب قرب . [ ق َ ](ع مص ) شمشیر در نیام کردن . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). قراب ساختن شمشیر را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || گوش... قرب قرب . [ ق َ رَ ] (ع مص ) شب روی جهت به آب آمدن بامدادان . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). و ان لایکون بینک و بین الماء الا لی... قرب قرب . [ ق ِ رَ ] (ع اِ) ج ِ قِرْبة. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قِرْبة شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۴ ۴ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود