اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غرب

نویسه گردانی: ḠRB
غرب . [ غ ُرْ رَ ] (اِخ ) نام کوهی به شام . (منتهی الارب ). کوهی است در شام در دیار کلب ، و در نزد آن چشمه ٔ آبی است موسوم به غربة. متنبی گوید :
عشیة شرقی الحدالی و غرب .

(از معجم البلدان ).


|| ابوزید گوید غرب آبی است در نجد سپس در شریف از آبهای بنی نمیر. جران العود نمیری راست :
ایا کبداً کادت عشیة غرب
من الشوق اثر الظاعنین تصدع
عشیة ما فی امام بغرب
مقام ، و لا فی من مضی متسرع .
لبید گوید:
فأی اوان ما تجئنی منیَّتی
بقصد من المعروف لااتعجب
فلست برکن من ابان وصاحة
ولا الخالدات من سواج و غرب
قضیت لبانات و سلیت حاجةً
و نفس الفتی رهن بغمزة مؤرب .

(از معجم البلدان ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
ذات قرب . [ ت ُ ق َ ] (اِخ ) موضعی است . و در آن جنگی بوده است عرب را.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
اجر و قرب . [ اَ رُق ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) (شاید محرف ارج و قرب ).- بی اَجر و قُرب ؛ بی ارز. بی حُرمت .
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.