غربان
نویسه گردانی:
ḠRBAN
غربان . [ غ َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ غرب ، مقدم و مؤخر چشم . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به غرب شود.
واژه های همانند
۳۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
غربان . [ غ ِ ] (ع اِ) ج ِ غُراب . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ابن مالک در این بیت همه ٔ جموع غراب را آورده است : بالغرب اجمع غراباً ثم ...
قربان . [ ق ُ ] (ع مص ) نزدیک گردیدن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). قِرْبان . (منتهی الارب ). رجوع به قِرْبان شود. || (اِ) آنچه بدان تقر...
قربان . [ ق ُ ] (اِخ ) (عید...) عید اضحی . گوسفندکشان . روز دهم ذیحجة الحرام است . و یکی از روزهای بزرگ و اعیاد باعظمت اسلامی است . در این روز ...
قربان . [ ق َ ] (ع ص ) هر آوند نزدیک پُری رسیده . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). گویند: اناء قربان . قَرْبی ̍، مؤنث آن . (آنندراج )....
قربان . [ق ِ ] (ع مص ) نزدیک گردیدن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). قُربان . رجوع به قُربان شود. || دردگین تهیگاه گردیدن . گویند...
قربان . [ ق ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان ولایت بخش حومه ٔ شهرستان مشهد که در 30 هزارگزی شمال باختری مشهد و دوهزارگزی شمال کشف رود واق...
قربان (قُ) [ ع . ] 1 - (اِ.) هرچیزی که به وسیلة آن به خداوند تقرب جویند. 2 - عنوانی برای نشان دادن ارادت و اخلاص به فردی که دارای مقام مهمی است . 3 - ...
قربان /qorbān/ (اسم مصدر) [عربی، جمع: قَرابین] ۱. ذبح کردن حیوانی حلالگوشت مانندِ گاو، گوسفند، و شتر در راه خدا و صدقه دادن گوشت آن. ۲. (اسم) عنوانی ...
قربان. (قُ) [ ع . ] 1 - (اِ.) هرچیزی که به وسیلة آن به خداوند تقرب جویند. 2 - عنوانی برای نشان دادن ارادت و اخلاص به فردی که دارای مقام مهمی است . 3 -...
عید قُربان یا گوسپندکُشان[۱] (به عربی: عید الأضحی) روز دهم ماه قمری ذی الحجه، مصادف با عید قربان از گرامیترین عیدهای مسلمانان است که به یاد ابراهیم و...