غرغر کردن
نویسه گردانی:
ḠRḠR KRDN
غرغر کردن . [ غ ُ غ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) آهسته سخن گفتن از سر خشم . غر زدن . (فرهنگ نظام ). سخن گفتن اعتراض آمیز.لندیدن . ژکیدن . ناخشنودی نمودن با کلماتی نامفهوم . لندلند کردن . قرقر کردن . رجوع به غرغر و قرقر شود.
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
قرقر کردن . [ ق ُ ق ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) رجوع به غرغر کردن شود.
الم قرقر کردن . [ اَ ل َ ق ِ ق ِ ک َدَ ] (مص مرکب ) تند و بد نوشتن . (یادداشت مؤلف ).