اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غرقه گردیدن

نویسه گردانی: ḠRQH GRDYDN
غرقه گردیدن . [ غ َ ق َ / ق ِ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) غرق شدن . غرقه گشتن . رجوع به غرقه گشتن شود :
کشتی خرد است دست در وی زن
تا غرقه نگردی اندرین دریا.

ناصرخسرو.


در این گرداب بی پایان منه بار شکم بر دل
که کشتی روز طوفان غرقه از باد شکم گردد.

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.