غرو. [ غ َرْوْ ] (اِخ ) (الَ ...) جائی در نزدیکی مدینه است . عروةبن الورد گوید
: عفت بعدنا من ام حسان غضور
و فی الرمل منها آیة لاتغیر
و بالغرو و الغراء منها منازل
و حول الصفا و اهلها متدور
لیالینا اذ جیبها لک ناصح
و اذ ریحهامسک ذکی و عنبر.
(از معجم البلدان ).