اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غرور

نویسه گردانی: ḠRWR
غرور. [ غ ُ ] (ع اِ) ج ِ غَرّ. شکن جامه و نورد پوست . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). طوی الثوب علی عروضه و علی غروره ، به معنی واحد. (نشوء اللغة ص 19). رجوع به غَرّشود. || ج ِ غارّ. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). اباطیل . (اقرب الموارد). رجوع به غارّ شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
خاکدان غرور. [ ن ِ غ ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از دنیاست . (شرفنامه ٔ منیری ) (برهان قاطع) (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ) : فشاند دامن ...
غرور برآراستن . [ غ ُ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از خیال فاسد کردن (است ). (آنندراج ) : غروری چه باید برآراستن نه بر جای خویش آرزو خواستن . نظ...
غرور پیدا کردن . [ غ ُ پ َ / پ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تکبر و نخوت داشتن . غره شدن . رجوع به غرور شود.
قرور. [ق ُ ] (ع مص ) ثبات و قرار ورزیدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || آرمیدن . (منتهی الارب ). || خنک گردیدن . (منتهی الارب ) (اقرب ...
قرور. [ ق َ ] (ع ص ) آب خنک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد).
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.