اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غریب دشمن

نویسه گردانی: ḠRYB DŠMN
غریب دشمن . [ غ َ دُ م َ ] (ص مرکب ) آنکه دشمن غریبان باشد. مقابل غریب دوست :
بگریزم از او که من غریبم
وین بی سر و بن غریب دشمن .

مجیر بیلقانی .


شهری غریب دشمن و یاری غریب حسن
آنجا چه جای غمزدگان قلندر است .

خاقانی .


همین دو خصلت ملعون کفایت است ترا
غریب دشمن و مردارخوار می بینم .

سعدی (صاحبیه در صفت سگ ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.