غریبی کردن
نویسه گردانی:
ḠRYBY KRDN
غریبی کردن . [ غ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مسافر شدن . سفر کردن . بیگانگی کردن . عدم آشنایی نمودن . || وحشت کردن . (ناظم الاطباء). ترسیدن شیرخواره از دیدن کسی ناشناس .
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.