اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غریر

نویسه گردانی: ḠRYR
غریر. [ غ َ ] (ع ص ) فریفته . به باطل امیدوارنموده شده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مغرور. (اقرب الموارد). ج ، غُرّان . (اقرب الموارد). || تحذیرکننده و ترساننده به چیزی ، و منه : انا غریرک منه ؛ یعنی میترسانم تو را از وی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || پذرفتار، یقال : انا غریرک من فلان ؛ ای لن یأتیک منه ماتغتر به . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کفیل . (اقرب الموارد). قیم . ضامن . (تاج العروس ). پایندان . || (ص ) زندگانی با فراغ خاطر. ج ، غُرّان . || جوان ناآزموده کار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). کارهاناآزموده . (مهذب الاسماء). غِرّ. (اقرب الموارد). ج ، اَغِرّاء، اَغِرَّة. (تاج العروس ). || (اِ) خلقت نیکو ۞ . یقال : للرجل اذا شاخ ادبر غریره و اقبل هریره ؛ ای ساء خلقه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). الخَلق الحسن ، لانه یغر، و من المجاز یقال للشیخ اذا هرم ادبر غریره و اقبل هریره ؛ ای قدساء خلقه . ج ، غُرّان . (تاج العروس ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
ام قریر. [ اُم ْ م ِ ق ُ رَ ] (ع اِ مرکب ) ماده گاو وحشی . (از المرصع).
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.