اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غزال چشم

نویسه گردانی: ḠZʼL CŠM
غزال چشم . [ غ َ چ َ / چ ِ ] (ص مرکب ) آنکه چشم وی به چشم غزال ماند :
غزال چشم نگاری که بر شکار دلم
شده ست چیره تر از شیر بر شکار غزال .

سوزنی .


صاعقه هیبتی ، گورسرینی ، غزال چشمی . (سندبادنامه ص 251 در وصف اسب ). از این کشیده قدی ، گشاده خدی ، لاغرمیانی ، فربه سرینی ، غزال چشمی . (سندبادنامه ص 237).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
چشم غزال . [ چ َ / چ ِ م ِ غ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پیاله ٔ لبالب از شراب . (ناظم الاطباء). کنایه از جام پرشراب .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.