غزل سرایی . [ غ َ زَ س َ ] (حامص مرکب ) عمل غزلسرا. غزل سرودن . غزل گفتن . غزل خواندن
: ماه غزل سرایی مرد ملک ستایم
از تو غزل سرایی از من ملک ستایی .
فرخی .
گر پیشه کنم غزل سرایی
او پیش نهد دغل درایی .
نظامی .
مجنون ز مشقت جدایی
کردی همه شب غزل سرایی .
نظامی .
غزل سرایی ناهید صرفه ای نبرد
در آن مقام که حافظ برآورد آواز.
حافظ.