اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غسر

نویسه گردانی: ḠSR
غسر. [ غ َ ] (ع مص ) برجستن گشن بی خواهش ناقه . (منتهی الارب ) (آنندراج ): غسر الفحل الناقة؛ ضربها علی غیر ضبعة. (قطر المحیط). || سخت گرفتن بر غریم . (منتهی الارب ) (آنندراج ). صاحب اقرب الموارد گوید: و قالوا غسره عن الشی ٔ و عسره بمعنی واحد، و لم ار من فسر معنی عسره عنه - انتهی .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
قصر حیفا. [ ق َ رِ ح َ ] (اِخ ) جایی است میان حیفا و قیساریه . (معجم البلدان ).
قصر خلیل . [ ق َ رِ خ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ابرج بخش اردکان شهرستان شیراز واقع در 81 هزارگزی خاور اردکان و 3 هزارگزی راه فرعی خانی ...
قصر ابیض . [ ق َ رُ اَب ْ ی َ ] (اِخ ) از قصرهای حیره است . در فتوح آمده که آن در رقه است و گمان میرودکه از بناهای هارون الرشید باشد. (المع...
قصر احمد. [ ق َ اَ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کوار بخش سروستان شهرستان شیراز در 113 هزارگزی جنوب باختری سروستان و 6 هزارگزی شوسه ٔ شیراز به ...
قصر روناش . [ ق َ رِ رو ] (اِخ ) از دههای اهواز است که به دژپل [ دزفول ] معروف است . گروه بسیاری بدان منسوبند. (معجم البلدان ).
قصرنواضح . [ ق َ رِ ن َ ض ِ ] (اِخ ) در بادیه ٔ بصره است و یک روز تا دجله فاصله دارد. (معجم البلدان ).
قصر قاجار. [ ق َ رِ ] (اِخ ) قریه ای به شمیران ، و زندان قصر قجر بدانجا است . و اکنون به شهر تهران پیوسته شده است .
قصر کتامة. [ ق َ رِ ک ُ م َ ] (اِخ ) شهری است در جزیرةالخضراء اندلس . (معجم البلدان ).
قصر کنکور. [ ق َ رِ ک َ ک ِ وَ ] (اِخ ) شهرکی است میان همدان و کرمانشاه ، و کسانی که در آن به حدیث مشغول بوده اند به قصری معروفند. (معجم ا...
قصر قرنبا. [ ق َ رِ ق َ رَم ْ ] (اِخ ) موضعی است به خراسان و گویند به مرو، و درآن وقعه ای برای عبداﷲبن حازم از بنی تمیم اتفاق افتاده است ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۱۰ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.