اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غلاف کردن

نویسه گردانی: ḠLAF KRDN
غلاف کردن . [ غ ُ / غ ِ / غ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) یا در غلاف کردن . در غلاف گذاشتن . اغلاف . رجوع به غلاف و اغلاف شود :
یک نفس آن تیغ برآر از غلاف
چند غلافش کنی ای برخلاف .

نظامی .


زین سبب من تیغ کردم در غلاف
تا که کژخوانی نخواند برخلاف .

مولوی (مثنوی ).


|| در تداول عامه ؛ دست از کاری بازداشتن . ترک کاری گفتن .منصرف شدن : فلانی غلاف کرد.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.