اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غلم

نویسه گردانی: ḠLM
غلم . [ غ َ ل ِ ] (ع ص ) مرد تیزشهوت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). غِلّیم . مُغتَلِم . (اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
قلم های دارویی . [ ق َ ل َ ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ۞ اشکال جامدی بصورت استوانه های کوچکی میباشند که آنها را بدو صورت ممکن تهیه کنند...
خط از قلم ریختن . [ خ َ اَ ق َ ل َ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از مرقوم شدن . (آنندراج ).
قلم سلیمان خانی . [ ق َ ل َ س ُ ل َ ] (اِخ ) یکی از طوایف پشتکوه از ایلات کرد ایران . ییلاق این ایل ، سیاه خانی و قشلاق آن هفت کوه و قده ...
قلم های دارویی . [ ق َ ل َ ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ۞ اشکال جامدی بصورت استوانه های کوچکی که بدو صورت سازند: الف - مواد لازم را ذوب نموده و در قا...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.