اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غمگین داشتن

نویسه گردانی: ḠMGYN DʼŠTN
غمگین داشتن . [ غ َ ت َ ] (مص مرکب ) غمگین کردن . اندوهناک کردن :
تو دل را بدین کار غمگین مدار
میان دو ابرو پر از چین مدار.

فردوسی .


تهمتن بدو گفت کای شهریار
دلت را بدین کار غمگین مدار.

فردوسی .


دل از دیری کار غمگین مدار
تو نیکی طلب کن نه زودی کار.

اسدی (گرشاسب نامه ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.