اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غم و شادی

نویسه گردانی: ḠM W ŠADY
غم و شادی . [ غ َ م ُ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) اندوه و خوشی :
گنج و مار و گل و خار و غم و شادی بهمند.

سعدی (گلستان ).


- غم و شادی گفتن ؛ درد دل کردن . حکایت حال کردن : من بانگی بر وی زدم عبدوس بشنیده است و با حاتمی غم و شادی گفته است که این بوسهل از فساد فرو نخواهد ایستاد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 323). چون بمقر و مطلب رسید و جمال او بدید ساعتی غم و شادی گفتند و لشکری خلوتی خواست . (سندبادنامه ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.