اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غنچه خسپیدن

نویسه گردانی: ḠNCH ḴSPYDN
غنچه خسپیدن . [ غ ُ چ َ / چ ِ خ ُ دَ] (مص مرکب ) بمجاز خفتن کسی در حالی که دست و پای خود را جمع کرده باشد و این در وقت تأمل و تفکر باشد. (از بهار عجم ) (آنندراج ). غنچه نشستن :
آه میدزدد نفس در سینه ٔافگار من
غنچه میخسپد نسیم صبح در گلزار من .

صائب (از آنندراج ).


رجوع به غنچه نشستن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.