غنی
نویسه گردانی:
ḠNY
غنی . [ غ َ نا ] (ع ص ) شایسته و سزاوار. درخور و لایق . یقال : مکان کذا غنی من فلان ؛ ای مَئِنَّة منه ؛ ای مخلقة به و مجدرة. (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۴۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: پربار، سرشار (دری) آدوگ ādug (پارتی، پهلوی و مانوی) دستن dastan (مانوی). دارا و دارنده به معنی غنی نیست؛ زیرا غن...
غنی با. [ غ َ نی ی ُ بِل ْ لاه ] (اِخ ) (الَ ...) محمد خامس هشتمین از ملوک بنی نصر (755 - 760 هَ . ق .). زرکلی گوید: محمدبن یوسف ابی الحجاج بن...
غنی نقی . [ غ َ ن َ ] (اِخ ) زیدفوری . یکی از دانشمندان بود. از حسین بن دلدار علی نقوی هندی دانش فراگرفت . اوراست : کتاب فی الفرق بین المعا...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
حزیز غنی . [ ح َ زِ غ َ ] (اِخ ) موضعی میان جبله و شرفی الحمی به طرف اضاخ . (معجم البلدان ). رجوع به حزیز اضاخ شود.
غنی زاده . [ غ َ دَ ] (اِخ ) محمود غنی زاده ٔ سلماسی . در سلماس به سال 1296 هَ . ق . به دنیا آمد و به استانبول و پس از آن به برلین رفت و در...
غنی شدن . [ غ َ ش ُ دَ ](مص مرکب ) توانگر و بی نیاز شدن . رجوع به غنی شود.
غنی آباد. [ غ َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان غار بخش ری شهرستان تهران که در ده هزارگزی خاوری شهر ری واقع است . در دامنه ٔ کوه قرار دارد وهو...
غنی آباد. [ غ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان دامغان که در 7هزارگزی جنوب دامغان واقع است و تا ایستگاه راه آهن 4هزا...
غنی آباد. [ غ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دستگردان بخش طبس شهرستان فردوس که در 104هزارگزی شمال طبس واقع است . جلگه و گرمسیر است . سکنه ٔ...