غنی
نویسه گردانی:
ḠNY
غنی . [ غ َ ] (اِخ ) (میرزا...) عبدالغنی . متخلص به غنی . ازسادات بزرگوار محال تفرش بود. این رباعی از اوست :
ای از بر من برد دل آگاهت
سوی سفری که بود خاطرخواهت
از غایت رشک بود کز پیش نظر
رفتی و نگفتیم خدا همراهت .
(ازآتشکده ٔ آذر چ شهیدی ص 240).
واژه های همانند
۴۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
دیر قنی . [ دَ رِ ق ُن ْ نا ] (اِخ ) معروف به دیر مرماری السلیخ و دیرالاسکون نیز گویند. این دیر در 16 فرسخی بغداد بسوی نعمانیة و در سمت شرقی ...