اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غنی کردن

نویسه گردانی: ḠNY KRDN
غنی کردن . [ غ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) توانگر ساختن . بی نیاز کردن . رجوع به غنی شود :
آن را که در رکوع غنی کرد بی سؤال
درویش را به پیش پیمبر سخاوتش .

ناصرخسرو.


غنی کرد گردنکشان را ز گنج
ز گوهر کشی لشکر آمد برنج .

نظامی .


غنی کردش از دادن طوق و تاج
همش تاج زرداد و هم تخت عاج .

نظامی .


- غنی کردن از چیزی ؛ جای آن را گرفتن .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.