اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غورباغه

نویسه گردانی: ḠWRBAḠH
غورباغه . [ غ َ/ غ ِ ] (ترکی ، اِ) قورباغه . رجوع به قورباغه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
قورباغه . [غ َ / غ ِ ] (ترکی ، اِ) غورباغه . قُرباغه . قُرباقه . قورباغا. قوربغا. قوربغه . جانوری است از رده ٔ ذوحیاتین های بی دم که اندام های خ...
قورباقه . [ق َ / ق ِ ] (ترکی ، اِ) رجوع به قورباغه و غوک شود.
بست‌های قورباغه‌ای که در صنعت به عنوان مهارکش معرفی می‌شوند، دستگاهی است برای اعمال نیروی پیش تنیدگی معین در یک طناب ، کابل ، بادبند و ... . این دستگا...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
جواد مفرد کهلان
۱۳۹۴/۰۸/۰۹ Iran
3
0

کتاب روایات در شمار اولاد خرفستر جمی از سنگ پشت، گور-بق (که نادرستی با گربه = فرو برنده تکه و سهم مقابله شده)، وزغ، بزمچه را بر شمرده است. منظور از این گور-بق (گوآُرُ-بَغ اوستایی موجود زشت و بیزاری انگیز) نمی تواند گربه و حتی در اینجا غورباغه (وزغ، موجودِ مرطوب) باشد که در این فهرست آمده است. به نظر می رسد در اصل منظور از گور- بق (موجود زشت و بیزاری انگیز) همان چیچان باغه آذری (دارای برندگی) باشد که نامی بر خرچنگ است. به احتمال زیاد نام غورباغه بعدا به وزغ اطلاق شده است و در اصل متعلق به خرچنگ بوده است. در واقع نام خرچنگ هم در اوستایی به صورت خروچنگ به معنی پنجه ترسناک است. جزء غور در غورباغه در سانسکریت هم به معنی ترسناک و باغه (بَغَ) در اوستایی به معنی دارنده می باشد.


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.