گفتگو درباره واژه گزارش تخلف غوطه فروبردن نویسه گردانی: ḠWṬH FRWBRDN غوطه فروبردن . [ طَ / طِ ف ُ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) سر به آب فروبردن . فروبردن سر در آب و مانند آن . غوطه ور شدن . رجوع به غوطه و غوته شود : چو این زاری به گوش غزنوی خوردسرش غوطه به خون دل فروبرد.حکیم زلالی (از آنندراج ذیل به گوش آمدن ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود