گفتگو درباره واژه گزارش تخلف غوطه فروخوردن نویسه گردانی: ḠWṬH FRWḴWRDN غوطه فروخوردن . [ طَ / طِ ف ُ خوَرْ /خُرْ دَ ] (مص مرکب ) سر به آب فروبردن . فروشدن در آب . فرورفتن در آب . غوطه خوردن . غوطه ور شدن . غوطه زدن . غوته خوردن . رجوع به غوطه و غوته شود : درین دریا سر از غم برمیاورفروخور غوطه و دم برمیاور.نظامی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود