اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غوطه نمودن

نویسه گردانی: ḠWṬH NMWDN
غوطه نمودن . [ طَ / طِ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) درآب فروشدن . غوطه خوردن . غوطه زدن . غوطه ور شدن . غوته خوردن . رجوع به غوطه و غوته شود. || مجازاً بمعنی تأمل و غور و به فکر فرورفتن :
بسی غوطه در بحر خاطر نمود
در فکر و اندیشه بر دل گشود.

فردوسی (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.