اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غوطه ور

نویسه گردانی: ḠWṬH WR
غوطه ور. [ طَ / طِ وَ ] (ص مرکب ) آنکه در آب فرورود. غواص . (ناظم الاطباء). فرورونده در آب . به آب فروشونده . غوطه خورنده . غوطه زننده . سر به آب فروبرنده . غوطه خوار. غوطه خور. رجوع به غوطه و غوته شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه
غوطه واژه ای عربی است که پسوند پارسی ور به آن افزوده شده است؛ همتای پارسی این است: ناژیور nāživar (سغدی با میانوند [ی] و پسوند ور)***فانکو آدینات 0916...
غوطه ور شدن . [ طَ / طِ وَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) غوطه خوردن . به آب فروشدن . فرورفتن در آب . سربه آب فروبردن . غوطه زدن . ناغوش خوردن : در آن ...
غوطه ور کردن . [ طَ / طِ وَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) فروبردن چیزی یا کسی را در آب . سر در آب فروبردن . غوطه دادن . غوته دادن . رجوع به غوطه و غوت...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.