غول
نویسه گردانی:
ḠWL
غول . [ غ ُ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سویره ٔ بخش هندیجان شهرستان خرمشهر که در 44هزارگزی شمال باختری هندیجان و یک هزارگزی شمال راه اتومبیل رو بندر معشور به گچساران قرار دارد. دشت و گرمسیر است . 60 تن سکنه دارد که به عربی و فارسی سخن میگویند. آب آن از چاه تأمین میشود. محصول آن غلات است . شغل اهالی زراعت و حشم داری است . راه آن در تابستان اتومبیل رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
واژه های همانند
۵۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
قول و غزل . [ ق َ / قُو ل ُ غ َ زَ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) رجوع به قول شود.
قول استیر. [ ق ُ ؟] (اِخ ) دهی است از دهستان پهلویدژ بخش بانه ٔ شهرستان سقز، سکنه ٔ آن 65 تن . آب آن از چشمه . محصول آن غلات ، توتون ، ماذو...
قول و قرار. [ ق َ / قُو ل ُ ق َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) عهد و پیمان . رجوع به قول شود.
قول منجم بین علم تنجیم و علم هیئت ، و منجّم و هَیَوی (و به قول عربهای امروزی:فلکی) فرق است و نباید آنچه را در مذمّت تنجیم و منجّّم در احادیث شریفه دی...
قول کاسه گر. [ ق َ / قُو ل ِ س َ / س ِ گ َ ] (اِ مرکب ) نام قولی است از قولهای موسیقی ، یعنی تصنیفی است . (آنندراج ) (برهان ). رجوع به قول و ...
خلف قول کردن . [ خ ُ ف ِ ق َ / قُو ک َ دَ ] (مص مرکب ) بدقولی کردن . به قول و قرار خود وفا نکردن . تخلف از میثاق و قرارهای خود کردن . (یادداشت...
قول و قرار دادن . [ ق َ / قُو ل ُ ق َ دَ ] (مص مرکب ) عهد بستن . پیمان بستن . رجوع به قول شود.