اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غیاث الدین

نویسه گردانی: ḠYAṮ ʼLDYN
غیاث الدین . [ ثُدْدی ] (اِخ ) لقب بهاءالدوله ابونصر از آل بویه که بر سکه های او نقش شده است . (از النقود العربیة ص 132).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۶ ثانیه
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) ابن رکن الدین سلیمان . رجوع به غیاث الدین کیخسرو ثالث شود.
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) ابن طاوس ، رجوع به غیاث الدین عبدالکریم شود.
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) ابن طیب شاه . یازدهمین از ملوک شبانکاره ٔ فارس (بنی فضلویه ). وی به سال 688هَ . ق . بحکومت رسید، و با برادرش ...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) ابن فخرالدین . رجوع به غیاث الدین ابن رکن الدین شود.
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) ابن کمال الدین بن قوام الدین . از سادات مرعشی بود. وی به سال 873 هَ . ق . از حسن بیک فرمان حکومت مازندران ...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) ابن محمد، یاغیاث الدین پیرشاه . رجوع به غیاث الدین پیرشاه شود.
غیاث الدین . [ثُدْ دی ] (اِخ ) ابن محمدبن حسن کانکو بهمنی ۞ . ششمین از ملوک بهمنی (شاهان کلبرگه ) ۞ که در دکن واقع در جنوب هندوستان تا...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) ابن محمودبن ملکشاه رجوع به غیاث الدین محمدبن محمودبن ملکشاه شود.
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) ابن محمودشاه پنجمین از ملوک خلجی مالوه . رجوع به غیاث شاه بن محمود، قاموس الاعلام ترکی و معجم الانساب زا...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) (ملک ...) ابن معزالدین . رجوع به غیاث الدین پیرعلی شود.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۱۴ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.