اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غیاث الدین

نویسه گردانی: ḠYAṮ ʼLDYN
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) (ملک ...) ابن معزالدین . رجوع به غیاث الدین پیرعلی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه
غیاث الدین . [ ثُدْدی ] (اِخ ) محمدبن احمد عصاری قزوینی . او راست : کتاب کافی در حل حاوی . (از تاریخ گزیده چ لندن ص 808).
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ )محمدبن (سلطان ) احمد مظفری . وی از امرای آل مظفر و پسر سلطان احمد و حکمران کرمان بود. بسال 795 هَ . ق .به دستو...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن ارتنا. دومین از حکمرانان بنی ارتنا در سیواس . وی به سال 753 هَ . ق . حکومت یافت . (از معجم الانساب زا...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) (امیر...) محمدبن امیر جلال الدین عبدالوهاب بن امیر غیاث الدین بن امیر کمال الدین بن امیر سیدقوام الدین . یکی از...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) (امیر...) محمدبن امیر جلال یوسف . رجوع به غیاث الدین محمدبن یوسف شود.
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) (امیر...) محمدبن امیر میران از امرا و بزرگان دولت شاهی (قرن دهم هجری ). وی پسر ارشد امیر میران بود. در اوایل...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن جلال الدین بن شرف الدین رامپوری . از دانشمندان وشاعران مشهور هندوستان در قرن 13 هجری بود. در قصبه ٔ مص...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن حمیدالدین . رجوع به خواندمیر و ریحانة الادب ج 3 ص 166 شود.
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) (خواجه ...) محمدبن رشیدالدین فضل اﷲ. معروف به صاحب سعید ۞ . وی از آغاز جوانی به کسب فضایل نفسانی و تحصیل ک...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن سام . رجوع به غیاث الدین غوری شود.
« قبلی ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ صفحه ۱۰ از ۱۴ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.