غیاث الدین
نویسه گردانی:
ḠYAṮ ʼLDYN
غیاث الدین .[ ثُدْ دی ] (اِخ ) (سلطان ...) براق خان . پادشاه اولوس جغتای (متوفی بسال 668 هَ . ق .). وی پادشاهی ستمکارو شجاع و متهور بود. به سال 663 هَ . ق . «جلایربای » را امیرالامراء خود کرد. در اوایل سلطنت میان او و شاهزاده قیدو دو بار جنگ اتفاق افتاد و سرانجام با همدیگر صلح کردند. وی به قصد خراسان و عراق و آذربایجان با آباقاخان قائم مقام هلاکوخان جنگ کرد و شکست یافت .مدت سلطنت وی 6 سال بود. (از حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 83). و رجوع به همین کتاب و تاریخ مغول تألیف عباس اقبال ص 203 و صص 205 - 207 و 210 و 369 و 445 شود.
واژه های همانند
۱۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) صباغ . رجوع به غیاث الدین علی شود.
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) طبیب . رجوع به غیاث الدین علی شود.
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) (خواجه ...) عادلشاه گیلانی . از اشراف و اعیان گیلان بود چند سال صدارت سلطان حسین میرزا بایقرا را داشت ، و پس ...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) عبدالکریم بن احمدبن طاوس . معروف به ابن طاوس و ملقب به ابوالمظفر. رجوع به ابن طاوس ، عبدالکریم و نامه ٔ دان...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) (امیر...) عزیز.یکی از امرای عهد سلطنت سلطان حسین میرزا بایقرا که مدتی منصب نقابت روضه ٔ مقدسه ٔ رضویه (در مش...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) علی ۞ جوانی خوش طبع بود و به فراگرفتن دانش نیز میپرداخت . در طبابت شهرت داشت و در این باب رسائلی دارد. د...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ )(ملا...) علی . مردی خوشخو بود. این رباعی از اوست :خوبان که ز جام حسن مستند همه هر عهد که بستند شکستند همه با ع...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) (مولانا...) علی . از شاعران قدیم و مردی لوند و خوش طبع بود. جوابی بر بوستان سعدی سروده است . این مطلع از اوست...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) علی بن جمال اسلام یزدی . او راست : «روزنامه ٔ غزوات هندوستان » در تفصیل وقایع یورش تیمور به هندوستان ، که خود...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) علی بن علی امیران حسینی اصفهانی . او راست : کتاب دانشنامه ٔ جهان ، شامل یک دوره علوم طبیعی . ملک الشعراء بها...