اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غیاث الدین

نویسه گردانی: ḠYAṮ ʼLDYN
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) (سلطان ...) پیرشاه . هشتمین از خوارزمشاهان بود. وی بعد از هلاک پدرش سلطان محمد خوارزمشاه ، به کرمان که قلمرو او در ایام حیات خوارزمشاه بود آمد و چون کوتوال قلعه ٔ گواشیر او را بدانجا راه نداد، غیاث الدین به عراق آمده لشکریان متفرق پدر و اعیان و سران سپاه او را دور خود جمع کرد و از آن جمله براق حاجب و یغان طایسی خالوی او بودند. غیاث الدین پس از استیلا بر عراق و خراسان و مازندران به آذربایجان آمد و پس از آن عازم فارس شد و به سال 621 هَ . ق . بشیراز وارد شد و اکثر بلاد فارس را گرفت .در همین اوقات بود که خبر وصول مغول به ری و ویران کردن بلاد متعلق به غیاث الدین رسید و سلطان به درخواست ناصر خلیفه ، به عراق بازگشت ، و از سوی دیگر جلال الدین برادر وی از هند به کرمان آمد و پس از آن عازم شیراز و اصفهان شد. غیاث الدین به مقابله ٔ او شتافت و سرانجام مغلوب گردید و جلال الدین به ری مسلط شد، و غیاث الدین مدتی نزد برادرش بود تا آنکه بسبب خطائی که از او سر زد به خوزستان گریخت و پس از آن به کرمان نزد براق حاجب آمد. سرانجام به دست همین براق به سال 627 هَ . ق . کشته شد. (از تاریخ مغول تألیف عباس اقبال چ 2 ص 113 - 115). و رجوع به فهرست تاریخ مغول ذیل غیاث الدین خوارزمشاه ، حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 654 و 656، تاریخ گزیده چ لیدن صص 499 - 500، قاموس الاعلام ترکی ، معجم الانساب زامباور ج 2 ص 318 و حاشیه ٔ 5 همین صفحه از کتاب مذکور، تاریخ جهانگشای جوینی چ لیدن ج 2 صص 201 - 207، فهرست همین کتاب ذیل «غیاث الدین سلطان »،«پیرشاه » و غیاث الدین بن محمد در این لغت نامه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳۲ مورد، زمان جستجو: ۲.۵۲ ثانیه
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) توقتمش یا توختامش یا تقتامیش . یکی از خانان آق اردو در دشت قبچاق شرقی از خاندان اردا. وی از 778 تا 799 هَ . ق...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) جلال شاه بن محمدسور، از ملوک بنگاله . به سال 968 هَ . ق . به سلطنت رسید. (از معجم الانساب زامباور ج 2 ص 428)...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) جمشیدبن مسعودبن محمودبن محمد کاشانی . محیط طباطبائی در مقاله ٔ خود بعنوان «غیاث الدین جمشید» چنین آرد: غیاث ال...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) (مولانا...) جمشید قاینی ابن مولانا سلطان بخت . پدرش کاتب دارالقضاة قاضی قطب الدین احمد امامی بود. مولانا جمشید ...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) جهانگیر او بزرگترین فرزند تیمور لنگ بود.در اوایل سلطنت پدرش به سال 778 هَ . ق . در 20سالگی مرد، و در «سبز» دفن...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) چلبی . از دانشمندان عثمانی در زمان سلطان بایزیدخان (اوایل قرن دهم هجری ). وی معروف به پاشا چلبی بود. مدتی...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) (امیر...) حاجی خراسانی . جد اعلای امیر مبارزالدین محمد که نخستین ازسلاطین آل مظفر (718 - 795 هَ . ق .) بود. وی ...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) (امیر...) حاجی میرآخور. والی کرمان در عهد شاه شجاع . رجوع به تاریخ حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 299 شود.
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) خلجی . رجوع به غیاث شاه بن محمودشاه خلجی و غیاث الدین بن محمودشاه شود.
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) داودبن محمود، مکنی به ابوالفتح ، از سلجوقیان عراق . او به سال 525 هَ . ق . بحکومت جبل و آذربایجان رسید. (از ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۱۴ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.