غیاث الدین
نویسه گردانی:
ḠYAṮ ʼLDYN
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) چلبی . از دانشمندان عثمانی در زمان سلطان بایزیدخان (اوایل قرن دهم هجری ). وی معروف به پاشا چلبی بود. مدتی در «درسعادت »، «بروسه »، «ادرنه » و «آماسیه » به تدریس پرداخت ، و به سال 927 هَ . ق . / 1521 م . درگذشت . به تصوف نیز تمایل داشت و رسالاتی درباره ٔ علوم متداول نوشته است . (از قاموس الاعلام ترکی ج 5). و رجوع به معجم المؤلفین ج 8 ص 43 و ریحانة الادب ج 3 شود.
واژه های همانند
۱۳۲ مورد، زمان جستجو: ۲.۱۹ ثانیه
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) کاشانی . رجوع به غیاث الدین جمشید کاشانی شود.
غیاث الدین .[ ثُدْ دی ] (اِخ ) (ملک ...) کرت . رجوع به غیاث الدین بن رکن الدین ، فهرست تاریخ مغول تألیف عباس اقبال چ 1 و مجله ٔ آریانا سال...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) کیخسرو اول . ششمین از سلجوقیان روم که در روم و قونیه حکومت میکردند. او پسر قلیج ارسلان و ولیعهد او بود. به ...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) کیخسروبن محمود. از آل اینجو در فارس و از مدعیان حکومت بود، به سال 739 هَ. ق . در غیلة کشته شد. (از معجم الانس...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) کیخسرو ثالث . سیزدهمین از سلجوقیان روم (آسیای صغیر) و نواده ٔ غیاث الدین کیخسرو ثانی بود. پس از کشته شدن پدر...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) کیخسرو ثانی . یازدهمین از سلجوقیان آسیای صغیر و نواده ٔ غیاث الدین کیخسرو اول بود. به سال 636 هَ . ق . جانشین ...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) گنجکینه . از امرای عهد میرزا سلطان ابراهیم (جلوس 861هَ . ق .). رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 71 شود.
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) محمد. غیاث الدین علی . رجوع به غیاث الدین علی (جوانی خوش طبع) شود.
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) (ملا...) محمد. از شهر هرات بود و «صنعی » تخلص میکرد. دانشمند و فاضل و شاعر بود و در علم نجوم و رمل عدیل نداشت ....
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) محمد، مکنی به ابوالمظفر و معروف به الملک العزیز. از ملوک ایوبی در حلب بود. به سال 610 هَ . ق . ولادت یافت ...