غیاث الدین
نویسه گردانی:
ḠYAṮ ʼLDYN
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) (خواجه ...) عادلشاه گیلانی . از اشراف و اعیان گیلان بود چند سال صدارت سلطان حسین میرزا بایقرا را داشت ، و پس از معزول شدن در نیشابور اقامت کرد. (از تاریخ حبیب السیرچ خیام ج 4 ص 323). رجوع به همین کتاب ج 4 ص 113 شود.
واژه های همانند
۱۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۹ ثانیه
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) (ملک ...) ابن رکن الدین ، یا فخرالدین ۞ . چهارمین از ملوک کرت . وی پس ازملک فخرالدین و قتل محمدبن سام به ...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) ابن رکن الدین سلیمان . رجوع به غیاث الدین کیخسرو ثالث شود.
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) ابن طاوس ، رجوع به غیاث الدین عبدالکریم شود.
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) ابن طیب شاه . یازدهمین از ملوک شبانکاره ٔ فارس (بنی فضلویه ). وی به سال 688هَ . ق . بحکومت رسید، و با برادرش ...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) ابن فخرالدین . رجوع به غیاث الدین ابن رکن الدین شود.
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) ابن کمال الدین بن قوام الدین . از سادات مرعشی بود. وی به سال 873 هَ . ق . از حسن بیک فرمان حکومت مازندران ...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) ابن محمد، یاغیاث الدین پیرشاه . رجوع به غیاث الدین پیرشاه شود.
غیاث الدین . [ثُدْ دی ] (اِخ ) ابن محمدبن حسن کانکو بهمنی ۞ . ششمین از ملوک بهمنی (شاهان کلبرگه ) ۞ که در دکن واقع در جنوب هندوستان تا...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) ابن محمودبن ملکشاه رجوع به غیاث الدین محمدبن محمودبن ملکشاه شود.
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) ابن محمودشاه پنجمین از ملوک خلجی مالوه . رجوع به غیاث شاه بن محمود، قاموس الاعلام ترکی و معجم الانساب زا...