غیاث الدین
نویسه گردانی:
ḠYAṮ ʼLDYN
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) علی بن جمال اسلام یزدی . او راست : «روزنامه ٔ غزوات هندوستان » در تفصیل وقایع یورش تیمور به هندوستان ، که خود شاهد همین وقایع بوده است . این کتاب در پطروگراد به طبع رسیده است . رجوع به تاریخ ادبیات ایران «از سعدی تا جامی » تألیف ادوارد براون ترجمه ٔ علی اصغر حکمت حاشیه ٔ ص 221 و 235 شود.
واژه های همانند
۱۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) (ملک ...) ابن رکن الدین ، یا فخرالدین ۞ . چهارمین از ملوک کرت . وی پس ازملک فخرالدین و قتل محمدبن سام به ...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) ابن رکن الدین سلیمان . رجوع به غیاث الدین کیخسرو ثالث شود.
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) ابن طاوس ، رجوع به غیاث الدین عبدالکریم شود.
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) ابن طیب شاه . یازدهمین از ملوک شبانکاره ٔ فارس (بنی فضلویه ). وی به سال 688هَ . ق . بحکومت رسید، و با برادرش ...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) ابن فخرالدین . رجوع به غیاث الدین ابن رکن الدین شود.
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) ابن کمال الدین بن قوام الدین . از سادات مرعشی بود. وی به سال 873 هَ . ق . از حسن بیک فرمان حکومت مازندران ...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) ابن محمد، یاغیاث الدین پیرشاه . رجوع به غیاث الدین پیرشاه شود.
غیاث الدین . [ثُدْ دی ] (اِخ ) ابن محمدبن حسن کانکو بهمنی ۞ . ششمین از ملوک بهمنی (شاهان کلبرگه ) ۞ که در دکن واقع در جنوب هندوستان تا...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) ابن محمودبن ملکشاه رجوع به غیاث الدین محمدبن محمودبن ملکشاه شود.
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) ابن محمودشاه پنجمین از ملوک خلجی مالوه . رجوع به غیاث شاه بن محمود، قاموس الاعلام ترکی و معجم الانساب زا...