اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غیاث حلوایی

نویسه گردانی: ḠYAṮ ḤLWʼYY
غیاث حلوایی . [ ث ِ ح َل ْ ] (اِخ ) غیاثای حلوایی شیرازی . در آتشکده ٔ آذر بصورت «غیاث حلوایی » و در تذکره ٔ نصرآبادی بصورت غیاثای حلوایی آمده است . وی از شاعران قرن یازدهم هجری و اهل شیراز بود. در غزل و قصیده دست داشت . اخیراً به اصفهان رفته ، طرف توجه موزونان گشت و در اواخر عمر نابینا شد. این اشعار از اوست :
ای چو قضای خدا زلف سیاهت رسا
وی دل تسلیم جو داده رضا بر قضا
آه چه دوریست این ، وای چه نزدیکی است
از دل ما تا به تو وز دل تو تا به ما.
ز تیره بختی خود آن زمان شدم آگاه
که دایه ام سر پستان خویش کرد سیاه .
هواپرست نشد سیر از جهان که حباب
به بحر دوخته چشم و تهی بود از آب .
بازم ز عکس روی تو کاشانه پر شده ست
از نور شمع خلوت پروانه پر شده ست
دیدم بخواب شب که به من داد ساغری
تعبیر قتل ماست که پیمانه پر شده ست .
بسوخت باد چو او دامن نقاب گرفت
گداخت آینه تا از رخ تو تاب گرفت
ز بعد مرگ بمن دست یافت آسایش
فغان که بخت مرا عاقبت بخواب گرفت .
خوشم بشورش محشر که کس نخواهد دید
که گرد من ز کدام آستانه برخیزد.
هر تار زلف جانان باشد شب درازی
کو آن کسی که میگفت یک شب هزار شب نیست ؟

(از تذکره ٔ نصرآبادی ص 238).


رجوع به الذریعه ذیل دیوان حلوائی شیرازی و تذکره ٔ نصرآبادی صص 238 - 239 و ریحانة الادب ج 3 ص 165 و آتشکده ٔ آذر چ شهیدی صص 297 - 298 و فارسنامه ٔ ناصری ج 2 ص 149 و قاموس الاعلام ترکی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.