گفتگو درباره واژه گزارش تخلف فاخته گون نویسه گردانی: FAḴTH GWN فاخته گون . [ ت َ / ت ِ ] (ص مرکب ) برنگ فاخته . خاکستری : چو شد ز نم زدن ابرهای فاخته گون درخت باغ چو طاوس جلوگی خرم . سوزنی .ریخته آسمان فاخته گون از هوا فاخته ، ز فاخته خون . نظامی .فاخته فریادکنان صبحگاه فاخته گون کرده فلک را به آه .نظامی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود