گفتگو درباره واژه گزارش تخلف فاژه نویسه گردانی: FAŽH فاژه . [ ژَ / ژِ ](اِ) فاژ است که خمیازه باشد. (برهان ) : تو زر خواهی و من سخن عرضه دارم تو در فاژه افتی و من در عطاسه . انوری .رجوع به فاژ شود. || سایبان . (برهان ). رجوع به فاژ شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه واژه معنی فاژه کردن فاژه کردن . [ ژَ / ژِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دهان دره کردن . تثاؤب . رجوع به فاژه شود. فاژه کشیدن فاژه کشیدن . [ ژَ / ژِ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) رجوع به فاژه کردن شود. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود