اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

فاش گفتن

نویسه گردانی: FAŠ GFTN
فاش گفتن . [ گ ُ ت َ] (مص مرکب ) آشکارا گفتن . بی پرده گفتن :
با حکیم او رازها میگفت فاش
از مقام خواجگان و شهرتاش .

مولوی .


فاش میگویم و از گفته ٔ خود دلشادم
بنده ٔ عشقم و از هر دو جهان آزادم .

حافظ.


عاشق و رند و نظربازم و میگویم فاش
تا بدانی که به چندین هنر آراسته ام .

حافظ.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.