فاطمة
نویسه گردانی:
FAṬM
فاطمة. [ طِ م َ ] (ع ص ) مؤنث فاطم . شتربچه ٔ ماده ٔ از شیر بازشده . (منتهی الارب ). رجوع به فاطم شود. || زنی که بچه ٔ دوساله را از شیر گرفته باشد. (غیاث ).
واژه های همانند
۶۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
فاطمة. [ طِ م َ ] (اِخ ) دختر سلیمان بن عبدالکریم انصاری دمشقی . عالم حدیث بود و اجازت تدریس داشت و میان سالهای 620 و 708 هَ . ق . زندگی کر...
فاطمة. [ طِ م َ ] (اِخ ) دختر شیبةبن ربیعة، همسر عقیل بن ابی طالب . (از کتاب الاصابة ج 8 ص 162).
فاطمة. [ طِ م َ ] (اِخ ) دختر ضحاک بن سفیان کلابی که محمدبن عبداﷲ (ص ) او را به زنی گرفت . (از کتاب الاصابة ج 8 ص 162).
فاطمة. [ طِ م َ ] (اِخ ) دختر طلحة، زوجه ٔ منصور دوانقی و از اولاد طلحه بوده است . رجوع به حبیب السیر چ سنگی تهران ج 1 ص 275 شود.
فاطمة. [ طِ م َ ] (اِخ ) دختر عباس بن الفتح بغدادی . علم فقه را خوب میدانسته و به حلیه ٔ صلاح آراسته بوده . در رباط بغدادیه انزوا اختیار کرده...
فاطمة. [ طِ م َ ] (اِخ ) دختر عبدالقادربن محمدبن عثمان ، مشهور به بنت قریمزان . میان سالهای 878 و 966 هَ . ق . زیسته است . (از اعلام زرکلی ج ...
فاطمة. [ طِ م َ ] (اِخ ) دختر عبداﷲ جوردانیه . عالم حدیث و در زمان خود در شهر اصفهان پایه ای بلند داشت . زندگانیش میان سالهای 434 و 524 هَ .ق ...
فاطمة. [ طِ م َ ] (اِخ ) دختر عبداﷲ،مادر عثمان بن ابی العاص الثقفی . (الاصابه ج 8 ص 163).
فاطمة. [ طِ م َ ] (اِخ ) دختر عبدالملک بن مروان ، از خلفای بنی امیه ، و زوجه ٔ عمربن عبدالعزیز و عم زاده ٔ اوست . در ترک اسباب تجمل وحشمت پیروی...
فاطمة. [ طِ م َ ] (اِخ ) دختر علاءالدین محمدبن احمد سمرقندی . مؤلف تحفة الفقهاست . این زن با پدر و شوهرش علاءالدین کاشانی در شهر کاشان منزل ...