فال
نویسه گردانی:
FAL
فال . (اِخ ) دهی است از دهستان گله دار بخش کنگان شهرستان بوشهر که در 71 هزارگزی جنوب خاوری کنگان و کنار راه فرعی لار به گله دار واقع است . جلگه ای گرمسیر، مالاریایی و دارای 685 تن سکنه است . آب آنجا ازچاه تأمین میشود. محصول عمده اش غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
واژه های همانند
۶۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه
ترک فعل https://www.law.cornell.edu/wex/negligence از اصطلاحات علم حقوق بوده و به معنای جرمی است که بر اساس آن فرد از انجام وظیفه قانونی خود، خودداری...
نامی ست که برای فعل عام (کمکی) در پارسی بکار می رود. افعال عام در پارسی پنج شکل دارند:
بودن ، شدن ، گشتن ، گردیدن و هستن. از این افعال برای ایجاد ا...
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: نامیات nâmyât (نام + یات: فعل از اوستایی: yâta) **** فانکو آدینات 09163657861
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: ساتو پیژ sâto peyž (ساتو از اوستایی: ثاتو: فعل + پیژ از مانوی: peys: امر) ****فانکو آدینات 09163657861
(sarfe-feål در دستور زبان: این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: مندیات mandyât (مند: صرف؛ پهلوی + یات: فعل از اوستایی: yâta) *** فانکو آدینا...
(دست کشیدن یا انجام ندادن کاری): همتای پارسی این دو واژه عربی، این است: موکس کار mukse-kār (سنسکریت: muksa: ترک)*** فانکو آدینات 09163657861
نیک فعل . [ ف ِ ] (ص مرکب ) نکوکردار. نیک فعال : ای شهریار راستین ای پادشاه داد و دین ای نیک فعل و نیک خواه ای از همه شاهان گزین . دقیقی ....
راست فعل .[ ف ِ ] (ص مرکب ) راست کردار. درست کردار : روز دانش زوال یافت که بخت بمن راست فعل کژ نگرست . خاقانی .و نیز رجوع به راستکار شود.
دجال فعل . [ دَج ْ جا ف ِ ] (ص مرکب ) که عمل دجال کند. که کار چون دجال دارد. دجال کردار : کجاست صوفی دجال فعل ملحدکیش بگو بسوز که مهدی دی...
اسم فعل . [ اِ م ِ ف ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به اسماء الافعال ... شود.