فال
نویسه گردانی:
FAL
فال . (اِخ ) دهی است از دهستان نهارجانات بخش حومه شهرستان بیرجند که در 61 هزارگزی جنوب خاوری بیرجند واقع است . دامنه ای گرمسیر و دارای 252 تن سکنه است . آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول عمده اش غلات و شغل اهالی زراعت و مالداری است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
واژه های همانند
۶۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
فال قهوه . [ ل ِ ق َهَْ وَ / وِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) فالی که از اشکال پیداآمده بر ظرف یا فنجان قهوه گیرند، پس از آنکه قهوه را بنوشند...
فال نخود. [ ل ِ ن ُ خوَدْ / خُدْ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) فالی است که پیرزنان با دانه های نخود گیرند، و ترتیب آن چنین است که دستمالی در ...
میمون فال . [ م َ مو / م ِ مو ] (ص مرکب ) خوش شگون . خوش آغال . نیک فرخنده : سوزنی العود احمد مدح شه را شو معیدعید شاه خسروان مسعود و میمون فال...
خجسته فال . [ خ ُ ج َ ت َ / ت ِ ] (ص مرکب ) آنکه طالع نکو دارد. آنکه فال نکو دارد. آنکه فالش خجسته است . آنکه طالعش مبارک است : گفت ای مرغ ...
فال سبحه . [ ل ِ س ُ ح َ / ح ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) استخاره ٔ مشهور که از سبحه گیرند. (آنندراج ) : اختر دلیل و صدق سبیل و قضا وکیل در بند...
فال سنگک . [ ل ِ س َ گ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) طرق ؛ فال سنگک زدن کاهن . (از منتهی الارب ). گروهی از کاهنان از روی سنگریزه ها و حبوب و ...
فال شانه . [ ل ِ ن َ / ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) فالی است که از شانه برگیرند. (آنندراج ) : گشادِ عقده ٔ اخگر بود در طالع سوزم که فال شانه...
فال طغرا. [ ل ِ طُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) فالی است بدین ترتیب که اگر با نیت طلب خیر قرآن را بگشایند و بر ابتدای صفحه ٔ قرآن مجید «بسم ...
فرخنده فال /farxondefāl/ ۱. خوشطالع؛ خوشبخت: ◻︎ شنید این سخن پیر فرخندهفال / سخندان بُوَد مرد دیرینهسال (سعدی۱: ۱۰۶)، ۲. مبارک؛ خوشیمن: ◻︎ برخاست...
فال گرفتن . [ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) فال زدن : کسی در عشق فال بد نگیردوگر گیرد برای خود نگیرد. نظامی .چرخ از رخ مه جمال گیردمجنون به رخ ...