فجل
نویسه گردانی:
FJL
فجل . [ ف َ / ف َ ج َ ] (ع مص ) نرم و فروهشته گردیدن . (منتهی الارب ). استرخاء. (اقرب الموارد). || سطبر شدن . (منتهی الارب ). غلیظ شدن . (اقرب الموارد).
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
فجل . [ ف ُ / ف ُ ج ُ ] (ع اِ) ترب . (منتهی الارب ). به پارسی ترب گویند و به هندی مولی . ارجانی گوید: گرم و خشک است در دو درجه ، و در او قو...
فجل بری . [ ف ُ ل ِ ب َرْ ری ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) هیضمان . (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به فجل شود.
فجل باعشقی . [ ف ُ ل ِ ع ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) فجل شامی است . رجوع به فجل شود.