فراء
نویسه گردانی:
FRʼʼ
فراء. [ ف َرْ را ] (ع ص ) این انتساب پوستین دوز را میرساند. (سمعانی ). پوستین دوز. پوستین فروش . (یادداشت بخط مؤلف ). || مویینه فروش . (یادداشت بخط مؤلف ). || پوست پیرا. واتگر. (یادداشت بخط مؤلف ). چرمساز. (نفیسی ). صانع پوست . (اقرب الموارد). دباغ .
واژه های همانند
۳۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
پیش رو ـ در مقابل ـ در آینده
بسیار بسیار عمیق ،
در تصاویر گرفته شده توسط تلسکوپ فضایی هابل تصویری موسوم به "تصویر فرا ژرف هابل" وجود دارد که اعماق کیهان و گستردگی فوق تصور آن ر...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
پل سواره رو - پل رو گذر - رو گذر
فرا /farā/ معنی ۱. (در ترکیب با کلمۀ دیگر): دورتر؛ بالاتر؛ آنسوتر: فرابنفش، فراطبیعی. ۲. [قدیمی] در: ◻︎ این همه محنت که فراپیش ماست / اینت صبوری که د...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
چیزی یا کسی را احضار کردن
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.