گفتگو درباره واژه گزارش تخلف فراخ ابرویی نویسه گردانی: FRʼḴ ʼBRWYY فراخ ابرویی . [ ف َ اَ ] (حامص مرکب ) به عشرت گذراندن وبا مردم به شکفتگی برخوردن . (آنندراج ) : چو بنمود شاه از سر نیکوی بدان تنگ چشمان فراخ ابروی . نظامی .رجوع به فراخ آبرویی شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه واژه معنی فراخ آبرویی فراخ آبرویی . [ ف َ ] (حامص مرکب ) خوشی بابرکت و زندگانی خرم . (ناظم الاطباء). آبرومند زیستن . با آبروی زیاد بودن . در مآخذ دیگر یافت نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود