اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

فراخ بال

نویسه گردانی: FRʼḴ BAL
فراخ بال . [ ف َ ] (ص مرکب ) دست باز. کریم و بخشنده . فراخ آستین :
فراخبال کند عدل تنگ قافیه را
چنانکه چرخ ردیف دوام او زیبد.

خاقانی .


رجوع به فراخ آستین شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
فراخ بال . [ ف َ ] (ص مرکب ) آسوده خاطر. (ناظم الاطباء).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.