اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

فراخ چشم

نویسه گردانی: FRʼḴ CŠM
فراخ چشم . [ ف َ چ َ / چ ِ ] (ص مرکب ) اَعْیَن . آنکه چشمی بزرگ و گشاده دارد. (یادداشت بخط مؤلف ) : واشق مردی بود معتدل بالا و فراخ چشم . (مجمل التواریخ و القصص ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
توقع شدید داشتن، سخت بیوسیدن ؛ گر چه افتاد ز زلفش گرهی در کارم، همچنان چشم گشاد از کرمش می دارم (دیوان حافظ، د. جلالی نایینی، نشر مهتاب،1371) این با...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.