فراخ دهن
نویسه گردانی:
FRʼḴ DHN
فراخ دهن . [ ف َ دَ هََ ] (ص مرکب ) کنایت از پرگوی و بی صرفه گوی است . (از آنندراج ). بسیارگو و بدزبان . (انجمن آرا). اوسق . (منتهی الارب ). بسیارگو و پوچ گو و هرزه چانه و بدزبان . (برهان ). رجوع به فراخ دهان شود.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.