اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

فراخ دیده

نویسه گردانی: FRʼḴ DYDH
فراخ دیده . [ ف َ دی دَ / دِ ](ص مرکب ) چشم ودل باز. بخشنده . گشاده نظر :
تنگدستی فراخ دیده چو شمع
خویشتن سوخته برابر جمع.

نظامی .


رجوع به فراخ آستین و فراخ دست شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.