اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

فراخ سخنی

نویسه گردانی: FRʼḴ SḴNY
فراخ سخنی . [ ف َ س ُ خ َ ] (حامص مرکب ) پرگویی : بنده حد ادب نگاه میدارد در این فراخ سخنی اما چاره نیست . (تاریخ بیهقی ). رجوع به فراخ سخن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.