گفتگو درباره واژه گزارش تخلف فراخ شدن نویسه گردانی: FRʼḴ ŠDN فراخ شدن . [ ف َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) اتساع . (مصادر اللغه ٔ زوزنی )(منتهی الارب ) (آنندراج ). انفساح . اندماج . (تاج المصادر بیهقی ). || آسان شدن کار : بر اهل خراسان فراخ شد کارامروز که ابلیس میزبان است . ناصرخسرو.رجوع به فراخ شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه واژه معنی فراخ باز شدن فراخ بازشدن . [ ف َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) انفهاق . (تاج المصادر بیهقی ). بسیار باز شدن . رجوع به انفهاق شود. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود